توجه: این مقاله حاصل از تحلیل شخصی نویسنده است که میتواند مورد موافقت یا مخالفت شما خواننده محترم قرار گیرد. لذا خواهشمند است دیدگاههای ارزشمند خود را در خصوص این مقاله در قسمت نظرات که در پایین همین نوشته قابل دسترسی است، بیان کنید.
اه، اینم شد مدرسه؟
مدتی پیش یکی از دوستانم تعریف میکرد از مدرسه با او تماس گرفتند و گفتند دختر شما اخراج است! من دختر دوستم را میشناسم. درسش خوب است و مدرسه را دوست دارد. بنابراین حق داشتم بسیار تعجب کنم، همانطور که مادرش از دریافت این تماس تلفنی تعجب کرده بود.
از دوستم پرسیدم علت اخراج دخترش از مدرسه چه بوده، پاسخ داد: «با دوستاش کنار هم وایساده بودن و درباره قوانین جدید مدرسه صحبت میکردند که دخترم به دوستاش گفته اه، اینم شد مدرسه؟ از شانس بدش معاون مدرسه پشت سرش بوده و آوردتش دفتر و زنگ زده به من که دخترتون اخراجه!»
درسهایی که از این تجربه گرفتم:
جمله «اه، اینم شد مدرسه» نمایشی از انتقاد از سیاستهای یک مدرسه است که بدون بهرهگیری از نظر صاحبان اصلی سیاست (یعنی همان دانش آموزان) به صحنه آمده است.
اینکه آیا رفتار تصمیمگیران مدرسه در خصوص عدم نظر خواهی و مشارکت دانشآموزان در سیاستهای جدید مدرسه درست بوده یا نه موضوع صحبت نیست. در واقع این سوال برای من ایجاد شد که اگر یک دانش آموز مطالبهگری را در مدرسه نیاموزد قرار است این فعالیت و مشارکت مهم اجتماعی را در کجا آموزش ببیند؟ آیا اصلا حق مطالبهای برای او در نظر گرفته شده است؟ آیا سازوکار و فرایندی برای رساندن مطالباتش به گوش تصمیمگیران مدرسه تعریف شده است؟ و در یک کلام آیا سرکوب کردن یک انتقاد و مطالبه میتواند در آینده از او یک شهروند مطالبهگر تربیت کند؟ متاسفانه مواردی از این قبیل در آموزش و پرورش ما به وفور یافت میشود. برای نمونه اوایل دوران کرونا و مجازی شدن آموزش دانش آموزان، تصویری از گفتگوی یک دانش آموز و معلم در فضای مجازی پخش شد که در آن دانش آموز در خصوص تقلب گروهی از دانش آموزان در امتحانات افشاگری کرده بود. اما نکته دردناک این تصویر بر خورد بد دبیر از این افشا بود که دانش آموز را به اصلاح عامیانه «خود شیرین» خطاب کرده بود. و بدتر از آن عکس العمل مثبت فضای مجازی به صحبتهای آن دبیر در خصوص دانش آموز بود.
به نظر میرسد تا زمانی که اصول مطالبهگری صحیح در نهادهای آموزشی نظیر مدرسه و دانشگاه آموزش داده نشود نمیتوان انتظار تجلی یک مشارکت مردمی پایدار را در سیاستگذاری عمومی و خصوصا سیاستگذاری سلامت دانست.
شما چه برداشتی از این تجربه بدست آوردید؟
آرزو دارم روزی حکمرانی خوب در نظام سلامت رقم بخورد…