⭕سالمندی جمعیت، تهدیدی برای اقتصاد و سلامت

یکی از مهمترین تهدیدهای بالقوه نظام سلامت در تمامی کشورهای دنیا پیری جمعیت و شیوع سالمندی است. اهمیت ساختار جمعیت و پویایی آن از این منظر است که محور تمام برنامه‌ریزی‌های اقتصادی و اجتماعی بر پایه‌ی همین مولفه صورت می‌گیرد. وجود انسان سالم و مولد یکی از اهرم‌های اصلی دستیابی به توسعه پایدار و شکوفایی اقتصادی به شمار می‌رود. حال اگر این فاکتور کلیدی دستخوش تغییرات سنی قرار گرفته و شالوده‌ی اصلی یک جامعه را افراد سالخورده تشکیل دهند لاجرم تاثیرات فراوانی را بر خرده نظام‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نیز فاکتورهای محیطی خواهد گذاشت. این نوشتار با هدف پاسخ به سوال «تاثیرات پیری جمعیت و تغییر هرم سنی بر نظام سلامت» که بخش مهمی از نظام اجتماعی را تشکیل می‌دهد، به رشته تحریر درآمده و در تلاش است با تعریف یک کشور فرضی اثرات سالخوردگی جمعیت را مورد بررسی قرار دهد.

سالخوردگی جمعیت و پیامدهای آن در نظام سلامت

کشور فرضی الف را در نظر بگیرید که دارای جمعیتی در حدود صد میلیون نفر و در سه دهه گذشته در لیست کشورهای جوان و دارای نیروی کار مولد قرار داشته و شیوع بیماری‌های مزمن ( فشارخون، دیابت، بیماری‌های قلبی و عروقی) و نیز برخی از سرطان‌ها که ناشی از کهولت سن می‌باشد، به میزان کمتری است. سرانه سلامت به ازای هر فرد در جامعه آن به میزان پایین و هزینه‌های تحمیل شده به نظام سلامت که اکثراً ناشی از مواجهه با بیماری‌های مزمن است به مراتب بسیار کمتر از کشورهای دارای جمعیت پیر بوده است. هم اکنون کشور الف در معرض پدیده‌ی پیری جمعیت قرار گرفته و اینکه بر این کشور چه گذشته تا به شرایط فعلی رسیده است معلول یک یا چندعلت نبوده و شبکه‌ای از علل منجر به تغییر هرم سنی جمعیت آن شده است. ریشه این علل می‌تواند منشا داخلی و خارجی داشته باشد که از مهمترین آن‌ها می‌توان به تغییر سبک زندگی به دلیل نفوذ فرهنگ‌های وارداتی، کاهش فرزندآوری به دلیل شرایط اقتصادی خانوارها، عدم توجه برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران به افزایش جمعیت و در نهایت عدم حمایت‌های مناسب اجتماعی و اقتصادی از سیاست فرزندآوری ذکر کرد. پیری جمعیت و سالخوردگی در صورت عدم تدوین برنامه رشد جمعیت، پیامدهای گسترده‌ای را برای کشور الف ایجاد خواهد کرد که می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

کاهش عرضه‌ی نیروی کار توانمند در جامعه

نیروی کار جوان و سالم چرخ‌های توسعه و تولید ملی را به حرکت درآورده و در نهایت منجر به افزایش درآمد ملی خواهد شد. شاخص سالخوردگی از مهمترین شاخص‌های مرتبط با تحولات جمعیتی محسوب می‌شود که ازطریق نسبت سالمندان بالای 65 سال به کودکان زیر 15 سال محاسبه می‌شود و چنانچه این نسبت روند صعودی را در پیش گیرد، جامعه با انفجار سالمندی و کاهش شدید عرضه‌ی نیروی کار سالم مواجه شده و در شرایط بحرانی ناگزیر به واردات نیروی کار از کشورها دیگر خواهد شد که این موضوع خود چالش‌های فرهنگی و امنیتی فراوانی را به دنبال خواهد داشت.

افزایش بیماری‌‌های سالمندی و مزمن

جامعه کهنسال همواره با انواع بیماری‌های مرتبط با سن و تهدیدات سلامتی ناشی از پیری جمعیت مواجه خواهد بود. توسعه‌ی بیماری‌های مزمن، هزینه ارائه خدمات را افزایش داده و اکثر منابع نظام سلامت صرف درمان بیماران نیازمند به دریافت خدمات اعم از درمان‌های سرپایی، بستری و خدمات توانبخشی می‌گردد و به مثابه یک کالای هزینه‌ای عمل خواهد کرد که هیچگونه بازگشت سودی در پی نخواهد داشت.

کاهش بازدهی نیروی کار سالم از طریق بار تکفل

بار تکفل یا نسبت وابستگی سالمندان شاخصی دیگر در تحولات جمعیت است که بیانگر میزان نسبت وابستگی افراد بالاتر از 64 سال به افراد مولد و شاغل اقتصادی (افراد زیر 64 سال) است. در این شرایط به دنبال توسعه‌ی بیماری‌ها در جمعیت سالمند و الزام برای دریافت خدمات منجر به وارد شدن هزینه‌هایی غیرمستقیم بر بدنه‌ی اقتصاد خانوار خواهد شد که می‌توان از جمله‌ی آن به افزایش غیبت از کار برای نگهداری از سالمند اشاره نمود. همچنین فشار وارد شده بر افراد مولد اقتصادی برای تامین معاش افراد سالخورده تحت تکفل در کشور سالمند فزونی یافته و لاجرم سطح رفاه جامعه کاهش خواهد یافت.

شکنندگی در برابر بروز بحران‌ها و مخاطرات سلامتی

در کشور الف که اکنون در معرض میانسالی و پیری جمعیت قرار گرفته است چنانچه در نظام سلامت بحرانی اتفاق بیفتد و سلامت جامعه در معرض خطر قرار گیرد، به دلیل میانگین سنی بالا و سیستم ایمنی پایین، تبعات و آسیب‌های ناشی از بحران تشدید شده و میزان مرگ و میر در مقایسه با کشورهای جوان افزایش چشمگیری خواهد داشت. این بدان معناست که با بروز هرگونه مخاطرات سلامتی در این کشور، هزینه‌ی درمان و مصرف منابع بسیار بالا بوده و خروجی قابل قبولی نیز نخواهد داشت.

در کشور ایران نیز بر طبق آمارهای مرکز آمار در سال 1398، رشد سالانه جمعیت به 24/1 درصد رسیده است. این بدان معناست که به ازای هر یکصدنفر در سال کمتر از دو نفر به جمعیت اضافه می‌گردد. بر طبق پیش بینی صاحب نظران چنانچه روند رشد جمعیت بر همین منوال ادامه یابد و تدابیری اندیشیده نشود، متوسط رشد سالانه جمعیت به صفر رسیده و احتمال منفی نیز خواهد داشت. بر طبق تعاریف جهانی جمعیتی را که میانه سنی آن زیر 20 سال است جوان، جمعیتی را که میانه سنی آن بین 20 تا 30 سال است میانسال و در پایان جمعیتی دارای میانه‌ی 30 سال و بالاتر از آن را پیر به حساب می‌آورند. در ایران بر طبق بررسی‌های سال 1395 میانه سنی جمعیت برابر با 30 سال بوده است و این مفهوم به معنای سالمندی جمعیت در ایران است. شاخص سالخوردگی در ایران در طول سه دهه گذشته از میزان 68/6 به میزان 4/25 درصد و به میزان چهار برابر افزایش یافته که نشان‌دهنده روند انفجار سالمندی در ایران است (جدول 1).

شاخص سالخوردگی در ایران

نقطه‌ی مقابل افزایش سالمندی جمعیت، کاهش میزان باروری و فرزندآوری است. نیکلاس ابرشتات از محققان آمریکایی پیرامون مساله جمعیت در ایران می‌گوید: « کاهش نرخ باروری در ایران در طی سه دهه گذشته حیرت انگیز و چیزی در حدود 70 درصد بوده است. این میزان یکی از پرشتاب‌ترین آمارهای کاهش میزان نرخ باروری در جهان و در میان کشورهای اسلامی است.»

در سیاست‌های کلی جمعیت که توسط مقام معظم رهبری در سال 1393 ابلاغ شد، تاکید فراوانی بر رفع موانع ازدواج و افزایش میزان نرخ باروری در کشور شده و در اولین بند از این مهم آمده است : «ارتقای پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی.»

نتیجه‌گیری

در سال 1392 رهبر معظم انقلاب اسلامی فرموده است: «یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر می‌کند، تن او می‌لرزد، این مساله جمعیت است مساله جمعیت را جدی بگیرید، جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا می‌کند، به جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست، یعنی مسائل جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا نه، سال دیگر فکری کنیم، وقتی نسل‌ها پیر شدند دیگر قابل علاج نیست.»

در طول سالیان گذشته بارها مساله برنامه‌ریزی بر روی سیاست‌های افزایش جمعیت از جانب رهبری به مسئولان گوشزد شده است اما متاسفانه تاکنون هیچگونه مداخله‌ی صحیحی صورت نپذیرفته و روند افزایش سالمندی و کاهش نرخ باروری کماکان بر قوت خود باقیست. مساله افزایش جمعیت نیازمند همراهی مولفه‌های گوناگونی است تا نتیجه‌ای کارآمد ایجاد شود. این مولفه‌ها شامل وضعیت اقتصادی و ثبات ملی در کشور، فرهنگ‌سازی در کانون خانواده، حمایت‌های همه جانبه دولت از فرزندآوری نه فقط در حرف و سخن بلکه در مقام عمل و اجرا، مدیریت مهاجرت جوانان به کشورهای دیگر، ارتقای سلامت جامعه و تولید روزافزون سرمایه سلامتی در جامعه و در نهایت توسعه‌ی سبک زندگی ایرانی-اسلامی می‌باشند.

بحران کووید19 در ایران و میزان آسیب‌پذیری اکثریت جامعه و افزایش میزان مرگ و میر نمایانگر سالمندی جمعیت و در معرض خطر بودن افراد نسبت به بحران حاضر است که ماحصل آن افزایش هزینه‌های سلامتی و بار بیماری بر ارائه‌دهندگان خدمات سلامت و جامعه می‌باشد. جامعه ایرانی نیازمند افزایش جمعیت و توسعه‌ی پویایی و نشاط و ارتقای نعمت سلامتی در تمامی انسان‌های مولد می‌باشد که جز با افزایش فرزندآوری و تدوین برنامه‌هایی بومی و کارآمد و در نهایت همکاری جامعه میسر نخواهد شد.   

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده − هفت =